سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حفظ آیات 13 تا 17 سوره مُلک

سوره مُلک :

 

وَ أَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (13)


أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ (14)


هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فی‏ مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ (15)


أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ فَإِذا هِیَ تَمُورُ (16)


أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذیرِ (17)

 

ترجمه :

 

و [اگر] سخن خود را پنهان دارید، یا آشکارش نمایید، در حقیقت وى به راز دلها آگاه است. (13)
آیا کسى که آفریده است نمى‏داند؟ با اینکه او خود باریک‏بین آگاه است. (14)
اوست کسى که زمین را براى شما رام گردانید، پس در فراخناى آن رهسپار شوید و از روزى [خدا] بخورید و رستاخیز به سوىِ اوست. (15)
آیا از آن کس که در آسمان است ایمن شده‏اید که شما را در زمین فروبرد، پس بناگاه [زمین‏] به تپیدن افتد؟ (16)
یا از آن کس که در آسمان است ایمن شده‏اید که بر [سر] شما تندبادى از سنگریزه فروفرستد؟ پس به زودى خواهید دانست که بیم‏دادن من چگونه است! (17)

پیام ها :

 

1 . ریا و نفاق را کنار بگذاریم که خدا به باطن‏ها آگاه است. « علیم بذات الصدور »
2 . پنهان بودن، در علم عمیق خداوند، اثرى ندارد. او تمام نیّت‏ها و راز دل‏ها را مى‏داند. « انّه علیم بذات الصدور » («علیم» نشانه علم عمیق و گسترده است.)
3 . علم خداوند به مخلوقات، به خاطر خالقیّت اوست. (کسى‏که چیزى را ساخته و آفریده، از حالات آفریده خود آگاه است.) « الا یعلم من خلق »
4 . ایمان به علم خداوند، بهترین عامل بازدارنده از نفاق و نهان کارى است. « اسرّوا قولکم اواجهروا به... الا یعلم... »

5 . خداوند، زمین را رام ساخته تا امکان تلاش و کوشش بشر بر روى آن فراهم باشد. « جعل لکم الارض ذلولاً فامشوا فى مناکبها »
6 . رزق از سوى خداوند است، ولى براى به دست آوردن آن تلاش لازم است. « فامشوا فى مناکبها و کلوا من رزقه »
7 . هستى در حال حرکت و رو به تکامل است:
طبیعت براى انسان. « جعل لکم الارض ذلولاً »
انسان براى تلاش. « فامشوا فى مناکبها »
تلاش براى رزق. « کلوا من رزقه »
دنیا براى آخرت. « الیه النشور »
8 . کامیابى‏هاى دنیا نباید سبب غفلت از قیامت شود. « کلوا... و الیه النشور »

9 . قهر و کیفر خداوند، تنها در قیامت نیست. « ءامنتم... أن یخسف بکم الارض »
10 . هیچ کس خود را از قهر خدا در امان نداند و هر لحظه احتمال نزول قهر هست. « ءامنتم من فى السماء »
11 . آسمان، مرکز فرماندهى و تدبیر الهى است. « من فى السماء »
12 . آسمان، مرکز مأموران مطیع و تحت امر خداوند است. « من فى السماء »
13 . نظام حاکم بر طبیعت با اراده او است و هر لحظه مى‏تواند آن را تغییر دهد. « یخسف بکم الارض »
14 . قهر الهى ممکن است از زیر پاى انسان باشد و او را در زمین فرو برد. « یخسف بکم الارض » یا از بالاى سر او، از آسمان نازل شود. « یرسل علیکم حاصباً »
15 . دست خداوند، باز است. هم مى‏تواند از آسمان باران فرستد: « یرسل السماء علیم مدراراً » و هم مى‏تواند از آسمان سنگ ببارد. « یرسل علیکم حاصباً »
16 . تهدیدات الهى را جدى بگیریم. « فستعلمون کیف نذیر »

 

 

تفسیر :

 

1 . طبق روایتى از تفسیر نورالثقلین امام رضاعلیه السلام فرمود: مراد از لطیف، کوچکى و نازکى نیست، بلکه مراد آن است که علم خدا در اشیا نفوذ دارد ولى درک او از سوى دیگران ممتنع است.

2 . توصیف خداوند به " لطیف" از این نظر است که لطیف از ماده" لطف" به معنى هر موضوع دقیق، ظریف، و هر گونه حرکت سریع و جسم لطیف است بنا بر این لطیف بودن خداوند اشاره به علم او نسبت به اسرار دقیق و ظریف آفرینش است، و گاه به معنى خلقت اجسام لطیف و کوچک و ذره‏بینى و ما فوق ذره‏بینى آمده است.
اشاره به اینکه هر قدر نیات قلبى شما پنهان و مخفى باشد، و یا سخنان خود را در مجالس محرمانه بگوئید، و یا اعمال خلاف را در خلوتگاهها انجام دهید خداوند لطیف از همه آنها با خبر است.

3 . بعضى نیز گفته‏اند توصیف خداوند به لطیف، به خاطر این است که در درون همه اشیاء نفوذ دارد و جایى در همه جهان از او خالى نیست.
اما همه اینها به یک حقیقت بازمى‏گردد، و تاکیدى است بر عمق آگاهى خداوند و علم او به اسرار نهان و آشکار.

4 . " ذلول" به معنى" رام" جامعترین تعبیرى است که در باره زمین ممکن است بشود. چرا که این مرکب راهوار با حرکات متعدد و بسیار سریعى که دارد آن چنان آرام به نظر مى‏رسد که گویى مطلقا ساکن است‏.
5 .  
« مَنکب » به معناى شانه است و شانه بهترین عضو براى قرار گرفتن بار بر روى آن است. شانه زمین، یعنى قسمت‏هایى از زمین که بار رزق شما بر آن است.
6 .  زمین رام انسان است و با وجود چند نوع حرکت مختلف، آرام است. اگر به طور دائم زمین گرفتار زلزله یا آتشفشان بود، یا فاصله زمین با خورشید دورتر و یا نزدیکتر بود و یا هریک از محاسبات موجود برزمین حاکم نبود، زمین براى انسان رام نبود. « جعل لکم الارض ذلولاً »

7 . تعبیر به" مَنْ فِی السَّماءِ" (کسى که در آسمان است) اشاره به ذات پاک خدا است که حاکمیت او بر کل آسمانها - تا چه رسد به زمین - مسلم است، بعضى نیز گفته‏اند اشاره به فرشتگان خدا است که در آسمانها هستند و مامور اجراى فرمان او مى‏باشند.

8 . «حاصب» به معناى تند بادى است که سنگریزه به همراه دارد.
9 .  نمونه فرو رفتن در زمین را در آخر سوره قصص درباره قارون مى‏خوانیم که مى‏فرماید: «فخسفنا به» و نمونه نزول سنگریزه از آسمان را در ماجراى قوم لوط مى‏خوانیم که فرمود: «انّا ارسلنا علیهم حاصباً» (قمر، 34)

 

**********************

منابع : تفسیر نور و تفسیر نمونه


حفظ آیات 9 تا 12 سوره مُلک

سوره مُلک :

 

قالُوا بَلى‏ قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فی‏ ضَلالٍ کَبیرٍ (9)


وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی‏ أَصْحابِ السَّعیرِ (10)


فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعیرِ (11)


إِنَّ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبیرٌ (12)


ترجمه :

 

گویند: «چرا هشداردهنده‏اى به سوى ما آمد و [لى‏] تکذیب کردیم و گفتیم: خدا چیزى فرونفرستاده است، شما جز در گمراهى بزرگ نیستید.» (9)
و گویند: «اگر شنیده [و پذیرفته‏] بودیم یا تعقّل کرده بودیم در [میان‏] دوزخیان نبودیم.» (10)
پس به گناه خود اقرار مى‏کنند. و مرگ باد بر اهل جهنّم! (11)
کسانى که در نهان از پروردگارشان مى‏ترسند، آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ خواهد بود. (12)

 

پیام ها :

 

1- خداوند که هدفش تکامل معنوى انسان است، باید رهبر آسمانى بفرستد وگرنه این هدف عملى نمى‏شود. « قالوا بلى قد جاءنا نذیر »
 2- نتیجه انکار عمدى و آگاهانه دین دوزخ است. « القوا فیها... جاءنا نذیر فکذّبنا »
 3- خلافکار کار خود را توجیه مى‏کند. (کافران براى توجیه تکذیب خود مى‏گفتند: اصلاً خدا چیزى نازل نکرده است.) « فکذّبنا وقلنا ما نزّل اللّه من شى‏ء »
 4- ریشه تکذیب، عدم تعقّل است. « کذّبنا... لو کنّا نسمع او نعقل » ( تعالیم اسلام مطابق با عقل است، اگر تعقل مى‏کردیم مؤمن مى‏شدیم. )
 5 - عقل واقعى آن است که انسان حق را بشنود، بپذیرد و پیروى کند تا از قهر الهى خود را نجات دهد. « لو کنّا نسمع او نعقل ما کُنّا فى اصحاب السّعیر »
6 - روحیه لجاجت به جایى مى‏رسد که گمراهان، به پیامبران الهى نسبت گمراهى مى‏دهند، آن هم گمراهى بزرگ! « ان انتم الاّ فى ضلال کبیر »
 7- اعتراف به گناه در دنیا ممکن است سبب عفو شود، ولى در آخرت هرگز. « فاعترفوا بذنبهم... اصحاب السّعیر »
 8 - کفّار در قیامت هم شکنجه جسمى مى‏شوند: « اصحاب السعیر »، هم شکنجه روحى. « سُحقاً » (دور بودن از رحمت الهى)

9 - در شیوه تربیت باید توبیخ بدان و تشویق خوبان در کنار هم باشد تا مورد مقایسه قرار گیرد. ( آیات قبل سخن از کیفر دوزخیان بود و این آیه از بهشتیان سخن مى‏گوید. ) « انّ الّذین یخشون ربّهم »
 10 - خشیت از خداوند زمانى کارساز است که دائمى باشد. « یخشون » فعل مضارع و نشانه استمرار است.
 11 - پاک شدن از گناهان، زمینه دریافت الطاف الهى است. « لهم مغفرة و اجر کبیر »
 12 - تقوا و خشیت واقعى آن است که انسان در درون خود نیز از خدا پروا داشته باشد، وگرنه تقواى ظاهرى، تظاهرى بیش نیست. « یخشون ربّهم بالغیب »

 

 

تفسیر :

 

1 . در این سه آیه، به سه اعتراف کافران در قیامت اشاره شده است: الف) اعتراف به آمدن انبیا و تکذیب آنان. « بلى قد جاءنا نذیر فکذّبنا» ؛ ب) اعتراف به عدم تعقل و استماع سخن حق. « لو کنّا نسمع او نعقل » ؛ ج) اعتراف به ارتکاب گناه. « فاعترفوا بذنبهم »

2 . در این آیات ضمن بیان سرنوشت وحشتناک دوزخیان ، انگشت روى علت اصلى بدبختى آنها گذارده شده است، مى‏گوید: از یک سو خداوند گوش شنوا عقل و هوش داده، و از سوى دیگر پیامبرانش را با دلائل روشن فرستاده، اگر این دو با هم ضمیمه شوند سعادت انسان تامین است. ولى هنگامى که انسان گوش دارد اما با آن نمى‏شنود، و چشم دارد و نمى‏بیند، و عقل دارد و نمى‏اندیشد، اگر تمام پیامبران الهى و کتب آسمانى به سراغ او آیند اثرى ندارد!

3 . " سحق" (بر وزن قفل) در اصل به معنى سائیدن و نرم کردن است، و به لباس کهنه نیز گفته مى‏شود، ولى در اینجا به معنى دورى از رحمت خدا است، بنا بر این فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِیرِ مفهومش این است که دوزخیان از رحمت خدا دور باشند، و از آنجا که نفرین خداوند توأم با تحقق خارجى است این جمله دلیل بر این است که این گروه به کلى از رحمت خدا دورند.

4 . اسلام اساس خداشناسى و سعادت و نجات را بر عقل و خرد مى‏نهد ، و روى سخنش در همه جا با" اولو الالباب" و" اولو الأبصار" و اندیشمندان و دانشمندان است.

5 . تعبیر به" غیب" در آیه 12 ممکن است اشاره به معرفت خداى نادیده، و یا معاد نادیده، و یا همه اینها بوده باشد.
این احتمال نیز در تفسیر آیه داده شده است که اشاره به ترس از خداوند در مورد معاصى پنهانى باشد، چرا که اگر انسان معصیت پنهان نکند به طریق اولى معصیت آشکار نخواهد کرد، و یا این تعبیر اشاره به مقام خلوص نیت در پرهیز از گناهان ، و انجام اوامر الهى مى‏باشد، زیرا عمل پنهانى از ریا دورتر است.

6 . تعبیر به" مغفرة " به صورت " نکره " و همچنین" أَجْرٌ کَبِیرٌ " اشاره به عظمت و اهمیت آن است، یعنى آن چنان این مغفرت و اجر و پاداش عظیم است که براى همه ناشناخته خواهد بود.


 

**********************

منابع : تفسیر نور و تفسیر نمونه


حفظ آیات 5 تا 8 سوره ملک

سوره ملک :

وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطینِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعیرِ (5)


وَ لِلَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ (6)


إِذا أُلْقُوا فیها سَمِعُوا لَها شَهیقاً وَ هِیَ تَفُورُ (7)


تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّما أُلْقِیَ فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذیرٌ (8)

 

ترجمه :

 

ما آسمان فرودین را به چراغهایى بیاراستیم و آن چراغها را وسیله راندن شیاطین گردانیدیم و برایشان شکنجه آتش سوزان آماده کرده‏ایم. (5)
و براى کسانى که به پروردگارشان کافر شده‏اند عذاب جهنم باشد و جهنم بد سرانجامى است. (6)
چون در جهنم افکنده شوند، به جوش آید و بانگ زشتش را بشنوند، (7)
نزدیک است که از خشم پاره‏پاره شود. و چون فوجى را در آن افکنند، خازنانش گویندشان: آیا شما را بیم‏دهنده‏اى نیامد؟ (8)

 

پیام ها :


1 .  زینت، یکى از خواسته هاى فطرى بشر است. ( یکى از نعمتهاى ستارگان، زینت بودن آنها شمرده شده است. « زیّنا السّماء الدنیا »
2 . آفریده هاى الهى در عین استوارى و استحکام، « سبعاً شداداً »(نبا / 12) از زینت ویژهاى برخوردارند. ( در معمارى علاوه بر استحکام ساختمان، زیبایى نماى بنا نیز باید مورد توجّه باشد. ) « زیّنا السّماء الدنیا »
3 . آفریده هاى الهى داراى کاربردهاى گوناگونى هستند. « مصابیح - رجوماً »
4 . در برابر دشمن نباید انفعالى برخورد کرد؛ برخورد ما با دشمن باید تهاجمى باشد. « رجوماً للشیاطینً »
5 . شیاطین به آسمانها نیز طمع دارند. « رجوماً للشیاطین »
6 . شیاطین، ضربه پذیرند. « رجوماً للشیاطین »

7 . غضب و غیظ ، گاهى به حدّ انفجار مى‏رسد. « تکاد تمیّز من الغیظ »
8 . دوزخیان، به درون آتش پرتاب مى‏شوند. « القوا فیها »
9 . عذاب جهنم، همراه با تحقیر است: « القوا فیها »، گوش‏خراش است: « سمعوا لها شهیقا » و همراه با سؤال توبیخ است. « سألهم خزنتها »
10 . عذاب الهى بعد از اتمام حجت است. « الم یأتکم نذیر »

 

********************************************

 

تفسیر :

 

1 . این آیه بار دیگر این حقیقت را تاکید مى‏کند که تمام ستارگانى که ما مى‏بینم همه بخشى از آسمان اول است، آسمانى که از میان آسمانهاى هفتگانه به ما نزدیکتر مى‏باشد، و به همین دلیل به عنوان " السماء الدنیا " ( آسمان نزدیک و پائین ) از آن تعبیر شده است.

2 . تعبیر به " رجوم " ( تیرها ) اشاره به شهاب ها است که همچون تیرى از یک سوى آسمان به سوى دیگر پرتاب مى‏شود ، مى‏دانیم" شهب" باقیمانده ستارگانى است که طى حوادثى از هم متلاشى شده، بنا بر این اگر مى‏گوید ما کواکب را تیرهایى براى شیاطین قرار دادیم اشاره به همین سنگریزه‏هاى مخصوص است.

3 . با اینکه قرآن مجید از محیط عقب افتاده عصر جاهلیت عرب برخاست ولى غالبا تاکید مى‏کند که مسلمانان در اسرار با عظمت عالم هستى بیندیشند، مطلبى که در عصر جاهلیت مفهوم نداشت، و این خود دلیل روشنى است بر اینکه قرآن از مبدأ دیگرى صادر شده، و هر قدر علم و دانش پیش مى‏رود عظمت تاکیدات قرآن در این زمینه آشکارتر مى‏گردد.

4 . کهکشانها " مجموعه‏هایى از ستارگانند که به نام" شهرهاى ستارگان" معروفند و با اینکه نسبتا به یکدیگر نزدیکند، گاه میلیونها سال نورى در میان آنها فاصله است!

5 . " شهیق" در اصل به معنى صداى زشت و منکرى همچون صداى الاغ است، و گاه گفته‏اند از ماده " شهوق" به معنى طولانى بودن گرفته شده ( لذا کوه بلند را جبل شاهق مى‏گویند ) بنا بر این" شهیق" به معنى ناله طولانى است.

6 . بعضى گفته‏اند " زفیر " صدایى است که در گلو مى‏پیچد، و" شهیق" صدایى است که در سینه رفت و آمد مى‏کند، و به هر حال اشاره به صداهاى وحشت‏انگیز و ناراحت کننده است.

 

******************************

منبع : تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 322 تا 327


حفظ سوره ملک ـ آیات 1 تا 4

سورةُ المُلک‏


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏  
*فایل صوتی *


تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (1) * فایل صوتی *


الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ (2) * فایل صوتی *


الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى‏ فی‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‏ مِنْ فُطُورٍ (3) * فایل صوتی *


ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسیرٌ (4) * فایل صوتی *

 

 ترجمه :

به نام خداى بخشاینده مهربان‏
بزرگوار و متعالى است خداوندى که فرمانروایى به دست اوست و او بر هر چیزى تواناست. (1)
آن که مرگ و زندگى را بیافرید، تا بیازمایدتان که کدام یک از شما به عمل نیکوتر است و اوست پیروزمند و آمرزنده. (2)
آن که هفت آسمان طبقه طبقه را بیافرید. در آفرینش خداى رحمان هیچ خلل و بى‏نظمى نمى‏بینى. پس بار دیگر نظرکن، آیا در آسمان شکافى مى‏بینى؟ (3)
بار دیگر نیز چشم باز کن و بنگر. نگاه تو خسته و درمانده به نزد تو باز خواهد گشت. (4)

 

تفسیر :

 

1 . سوره ملک شصت و هفتمین سوره ی قرآن کریم می باشد. سی آیه دارد . در صفحه 562 قرآن کریم به خط عثمان طه قرار دارد.

2 . این سوره اولین سوره از جزء بیست و نهم قرآن کریم می باشد.

3 . این سوره با مساله مهم مالکیت و حاکمیت خداوند و جاودانگى ذات پاک او آغاز مى‏شود که در واقع کلید همه بحثهاى این سوره است.

4 . ‏این سوره دومین سوره‏اى است که با کلمه" تبارک " آغاز مى‏گردد، سوره دیگر سوره فرقان بود که با جمله" تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً" آغاز گردیده.

5 . " تبارک" از ماده" برکت" در اصل از" برک" (بر وزن برگ) به معنى سینه شتر است، و هنگامى که" برک البعیر " گفته شود مفهومش این است که شتر سینه خود را به زمین زد، سپس این کلمه به معنى دوام و بقاء و زوال‏ناپذیرى آمده، و در مورد هر نعمتى که پایدار و با دوام باشد گفته شده است، مخزن آب را از این رو" برکه" مى‏گویند که آب مدتى طولانى در آن باقى مى‏ماند.

6 . در آیه یک در حقیقت دلیل مبارک بودن ذات پاک خدا ذکر شده و آن مالکیت و حاکمیت او بر جهان و قدرت او بر همه چیز است، و به همین دلیل وجودى است زوال‏ناپذیر و پربرکت.

7 . در آیه دوم به هدف آفرینش مرگ و حیات انسان که از شؤون مالکیت و حاکمیت خدا است اشاره کرده‏ است.

8 . " مرگ" اگر به معنى فنا و نیستى باشد مخلوق نیست، چرا که خلقت به امور وجودى تعلق مى‏گیرد ، ولى مى‏دانیم که حقیقت مرگ انتقال از جهانى به جهان دیگر است، و این قطعا یک امر وجودى است که مى‏تواند مخلوق باشد.

9 . اگر مرگ در اینجا قبل از حیات ذکر شده بخاطر تاثیر عمیقى است که توجه به مرگ در حسن عمل دارد. گذشته از اینکه مرگ قبل از زندگى بوده است.
10 . منظور از آزمایش خداوند چنان که قبلا نیز گفته‏ایم نوعى پرورش است، به این معنى که انسانها را به میدان عمل مى‏کشد تا ورزیده و آزموده و پاک و پاکیزه شوند. و لایق قرب خدا گردند.

11 . قابل توجه اینکه هدف" آزمایش حسن" عمل معرفى کرده، نه کثرت عمل، و این دلیل بر این است که اسلام به" کیفیت" اهمیت مى‏دهد نه به" کمیت" مهم آن است که عمل خالصانه و براى خدا مفید و جامع باشد، هر چند از نظر کمیت کم باشد.

12 . منظور از" أَحْسَنُ عَمَلًا" چیست؟

 در بعضى از روایات اسلامى از پیغمبر گرامى اسلام ص نقل شده که فرمود:
اتمکم عقلا، و اشدکم للَّه خوفا، و احسنکم فیما امر اللَّه به و نهى عنه نظرا، و ان کان اقلکم تطوعا!
" منظور این است که کدامیک از شما عقل و خرد کاملتر، و خداترسى بیشتر، و آگاهى فزونتر بر اوامر و نواهى الهى دارید، هر چند اعمال مستحبتان کمتر بوده باشد"

13 . بدیهى است عقل کامل عمل را پاکتر و نیت را خالصتر و پاداش را بیشتر مى‏کند.

14 . مساله آزمون و امتحان از مساله عبودیت جدا نیست، همانگونه که کمال عقل و خداترسى و نیت خالص که در روایات بالا به آن اشاره شده، روح عبودیت را تشکیل مى‏دهد.

15 . عالم میدان آزمایش بزرگى است براى همه انسانها، وسیله آزمایش، مرگ و حیات، و هدف این آزمون بزرگ رسیدن به حسن عمل، که مفهومش" تکامل معرفت، و اخلاص نیت، و انجام هر کار خیر" است‏.

16 . از آنجا که در این میدان آزمایش بزرگ انسان گرفتار لغزشهاى فراوانى مى‏شود، نباید این لغزشها او را مایوس کند، و از تلاش و کوشش براى اصلاح خویش بازدارد، در پایان آیه به بندگان وعده یارى و آمرزش داده‏.

17 . بعد از بیان نظام مرگ و زندگى، به نظام کلى جهان پرداخته، و انسان را به مطالعه مجموعه عالم هستى دعوت مى‏کند، تا از این طریق خود را براى آن آزمون بزرگ آماده کند، مى‏فرماید:" همان خدایى که هفت آسمان را بر روى یکدیگر آفرید" (الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً).

18 . در مورد" طباقا" در اینجا باید بیفزاییم که بر اساس این تعبیر آسمانهاى هفتگانه هر کدام فوق دیگرى قرار دارد، زیرا معنى" مطابقه" در اصل آن است که چیزى را فوق چیز دیگرى قرار دهند.

19 . با تمام عظمتى که عالم هستى دارد هر چه هست نظم است و استحکام، و انسجام، و ترکیبات حساب شده، و قوانین دقیق و اگر بى‏نظمى در گوشه‏اى از جهان راه مى‏یافت آن را به نابودى مى‏کشید.

20 . " فطور" از ماده" فطر" ( بر وزن سطر ) به معنى شکافتن از طول است، و به معنى شکستن (مانند افطار روزه) و اختلال و فساد نیز مى‏آید، و در آیه مورد بحث به همین معنى است.

21 . حوادث ناگوارى که گهگاه در زندگى انسانها رخ مى‏دهد؛ در مطالعات دقیقتر روشن مى‏شود که آنها نیز اسرار و فلسفه‏هاى دقیق و مهمى دارد.

22 . این آیات اشاره روشنى به برهان نظم دارد که مى‏گوید: وجود نظم در هر دستگاه نشانه وجود علم و قدرتى در پشت آن دستگاه است، و گرنه حوادث اتفاقى حساب نشده، و تصادفهاى کور و کر، هرگز نمى‏تواند مبدأ نظام و حساب گردد.

 

منبع : تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 315 تا 322

 


سلام

سلام

به دار القرآن مجازی بنده خوش اومدید.

انشاء الله از این پس فعالیت های قرآنی ام را در این وبلاگ قرار می دهم تا دوستان و خوانندگان عزیز هم بتونند استفاده کنند.